نقد و تحلیل روانشناختی شخصیت سیاوش
کد مقاله : 1042-PPE (R1)
نویسندگان
فرخ رو جلیلی *
استادیار دانشگاه فرهنگیان، پردیس امام سجاد (ع)
چکیده مقاله
آرای فروید در حوزة روانکاوی تأثیری شگرف بر هنر و ادبیات نهاد و موجب ظهور نقد روانشناسانه شد. بر اساس نظریه فروید، ساختار ذهن انسان دارای سه بخش عمده است: نهاد، من و فرامن. هرکدام از این بخش ها نیز مظهر بخشی از دنیای پیچیده ذهن و وجود آدمی هستند. شخصیت های اصلی داستان سیاوش قابلیت انطباق با این سه بخش را دارند سودابه مظهر نهاد، سیاوش معرّف فرامن و کاووس نمایندة من. از منظر دیگر نیز به بررسی شخصیت سیاوش ازنظر یونگ(درون گرا و برون گرا) می پردازیم که سیاوش مظهر درون گرایی می باشد. این پژوهش به تحلیل داستان سیاوش اختصاص دارد.پژوهش حاضر بر آن است که احوال و خلق وخو وکنش یکی از شخصیت های مهم شاهنامه را از منظر علم روان شناسی به بحث گذارد.ازاین نظر سیاوش، قهرمان اساطیری شاهنامه،سیمایی وارسته از قید و بند لذت های مادی و لیبیدویی دارد.او اسیر نهاد یل نفس اماره خود نیست و به همین جهت از ارتکاب خیانت و گناه سرباز می زند و حتی در مواجهه با سرسخت ترین دشمن خود به عهده وشرط انسانی پای بند است. سیاوش شاهزاده ای درون گرا و غمگین است که سرگذشت غمگین وی مظلومیت اورا چندین برابر کرده است.
کلیدواژه ها
آرای فروید در حوزة روانکاوی تأثیری شگرف بر هنر و ادبیات نهاد و موجب ظهور نقد روانشناسانه شد. بر اساس نظریه فروید، ساختار ذهن انسان دارای سه بخش عمده است: نهاد، من و فرامن. هرکدام از این بخش ها نیز مظهر بخشی از دنیای پیچیده ذهن و وجود آدمی هستند. شخصیت های اصلی داستان سیاوش قابلیت انطباق با این سه بخش را دارند سودابه مظهر نهاد، سیاوش معرّف فرامن و کاووس نمایندة من. از منظر دیگر نیز به بررسی شخصیت سیاوش ازنظر یونگ(درون گرا و برون گرا) می پردازیم که سیاوش مظهر درون گرایی می باشد. این پژوهش به تحلیل داستان سیاوش اختصاص دارد.
وضعیت: پذیرفته شده برای ارائه شفاهی